۵ برتری انیمه‌ در برابر انیمیشن‌ که منطقی به نظر می‌رسد

انیمه‌های ژاپنی کیفیت بهتری دارند یا انیمیشن‌های آمریکایی؟ این همان سوالی است که همیشه یکی از جنجالی‌ترین بحث‌های جهان سینما و انیمیشن بوده و البته که پاسخ‌های نسبی و جذابی برای آن وجود دارد. اگرچه هر کدام از این دو گروه پویانمایی ویژگی‌های مثبت و منفی خاص خودشان را دارند اما حقیقت آن است که دلایل هواداران انیمه به اندازه صحبت‌های طرفداران انیمیشن‌ منطقی به نظر می‌رسد.

اما تماشاگران ثابت یک انیمه باور دارند که محصولات پویانمایی ژاپن جذاب‌تر هستند و شاید دلایلی منطقی داشته باشند. انیمه ژاپنی در برابر انیمیشن آمریکایی برتری‌هایی دارد؛ برتری‌های منطقی و جذاب که می‌توانند نگاه هر طرفدار صنعت پویانمایی را تغییر دهد. با گیم تک همراه باشید تا ۵ برتری انیمه‌ در برابر انیمیشن‌ که منطقی به نظر می‌رسد را واکاوی کنید.

برتری: تعداد اپیزودها بیشتر است

حجم عظیم و باورنکردنی اپیزودهای یک انیمه ژاپنی در مقایسه با انیمیشن‌های آمریکایی یک برتری بزرگ حساب می‌شود. انیمه‌ها می‌توانند تا صدها اپیزود فرصت داشته باشند تا داستان خود را برای تماشاگر واکاوی کنند و روایت‌های جدیدی برای مخاطب تدارک ببینند. بنابراین یک انیمه ژاپنی محتوای بیشتری برای بیننده خود در نظر می‌گیرد؛ در روزگاری که محتوا حرف اول را می‌زند، این یک برتری عادی نیست. از آن‌جایی که انیمه‌ها دوبعدی هستند و طراحی و تولید آن‌ها به مراتب ساده‌تر از انیمیشن‌های آمریکایی است، سرعت آماده‌سازی هر اپیزود یک انیمه هم به زمان کمتری نیاز دارد.

۵ برتری انیمه‌ در برابر انیمیشن‌ که منطقی به نظر می‌رسد
۵ برتری انیمه‌ در برابر انیمیشن‌ که منطقی به نظر می‌رسد

بنابراین تولید انیمه‌ نه‌تنها برای استودیوهای ژاپنی فرصت بیشتری فراهم می‌کند تا اپیزودهای بیشتری تولید کنند بلکه هزینه بسیار کمتری هم دارد و به عبارت دیگر ارزان‌تر تمام می‌شود. برای مثال انیمه Fairy Tail که یکی از محبوب‌ترین انیمه‌های ژاپنی هم لقب می‌گیرد با ۹ فصل و سیصد و بیست و هشت اپیزود یکی از طولانی‌ترین انیمه‌هایی است که می‌توانید به تماشای آن بنشینید.

برتری: تعادل در جذب مخاطب

انیمیشن‌های غربی [و به‌خصوص آمریکایی] به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ عناوینی که برای کودکان ساخته می‌شوند و محصولاتی که برای بزرگسالان مناسب هستند. در روزگاری نه‌چندان دور، بیشتر مردم تصور می‌کردند کارتون‌ها صرفا برای بچه‌ها ساخته می‌شوند. اما با تلاش‌ استودیوهای دریم‌ورکس، دیزنی و پیکسار که به ساخت عناوین خانوادگی و آموزنده برای همه سنین منتهی شد حالا انیمیشن‌ها صرفا عناوینی برای کودکان نیستند. با این حال هنوز هم فاصله چشم‌گیری در میانگین سنی مخاطبان عناوین پویانمایی وجود دارد. به عبارت دیگر، هنوز هم اکثریت مخاطبان انیمیشن‌های آمریکایی را کودکان و نوجوانان تشکیل می‌دهند.

در استودیوهای هالیوودی، انیمیشن‌هایی که برای بزرگسالان ساخته می‌شود معمولا کمدی‌های خام و ساده‌ای هستند که شوخی‌های تندی دارند. در حالی که پویانمایی‌های مناسب کودکان آثاری ساده، سبک و سرشار از ماجراجویی‌های بسیار هستند. اگرچه مواردی استثنایی هم دیده می‌شود اما در نهایت نیازی به یادآوری نیست که در انیمیشن‌های کودکانه از جنگ، خون‌ریزی و مرگ روایتی ارائه نمی‌شود.

اما اتمسفر انیمه‌ها متفاوت است. یک انیمه ژاپنی معمولا در حد وسط قرار می‌گیرد و تلاش می‌کند تا همه گروه‌های سنی را به عنوان مخاطب خود بپذیرد. انیمه Fullmetal Alchemist: Brotherhood یکی از عناوینی است که کودکان و بزرگسالان را مخاطب خود قرار می‌دهد و در راضی‌کردن همه آن‌ها موفق ظاهر می‌شود.

برتری: تنوع در ژانر

طیف وسیعی از داستان‌ها، شخصیت‌ها، اتمسفرها و روایت‌ها در جهان انیمه‌ها وجود دارد که پیداکردن آن در فضای انیمیشن‌های غربی [و به‌خصوص آمریکایی] اندکی غیرممکن به نظر می‌رسد. یک انیمه ژاپنی می‌تواند برای هر مخاطبی جذابیت‌های منحصربه‌فردی داشته باشد. چراکه فیلم‌نامه یک انیمه به شکلی نوشته می‌شود که همواره میان ژانرهای گوناگون در حرکت باشد و به همین دلیل می‌تواند مخاطبان بیشتری را به خود جذب کند. برای مثال انیمه Seinen مخاطبان ۱۵ تا ۲۴ ساله را هدف قرار می‌دهد که طیف بزرگی به نظر می‌رسد.

از وسترن فضایی در انیمه Cowboy Bebop تا تریلر روانشناختی در انیمه Madoka Magica؛ پویانمایی در شرق همه ژانرها را هدف قرار می‌دهد و با همه مخاطبان ارتباط برقرار می‌کند. این تنوع ژانر و ترکیب ژانرها در فضای انیمیشن‌های غربی [که این روزها بیشتر از هر زمان دیگری کلیشه‌ای به نظر می‌رسند] دیده نمی‌شود.

برتری: طراحی شخصیت

واقعیت ماجرا آن است که انیمه‌ها در طراحی شخصیت به شکل تحسین‌برانگیزی کیفیت بهتری از انیمیشن‌های آمریکایی دارند. این‌که سبک طراحی یک انیمه اغراق‌آمیز و جذاب است، می‌تواند دلیل قانع‌کننده‌ای برای برتری طراحی شخصیت‌ها در انیمه‌ها باشد. اما مسئله صرفا سبک طراحی نیست. طراحان ظاهر، چهره و لباس شخصیت‌های انیمه‌ای اساسا آدم‌های خوش‌ذوقی هستند که سادگی را دوست دارند. بنابراین ترکیب ذوق و سادگی به شخصیت‌ها کمک می‌کند تا ظاهر دلچسب‌تری داشته باشند.

برای مثال به سریال انیمیشنی adventure Time توجه کنید. ظاهر شخصیت‌ها در این انیمیشن اپیزودیک به شدت ساده است. اما ظاهر شخصیت‌ها در انیمه Hunter X Hunter به شکل تحسین‌برانگیزی پیچیده و جذاب به نظر می‌رسد. میزان تفاوت جزییاتی که در ظاهر شخصیت‌ها در این دو عنوان دیده می‌شود واقعا زیاد است. شاید به همین دلیل باشد که هواداران انیمه‌ها به خرید اکشن‌فیگورها و فن‌آرت‌ها علاقه بیشتری دارند که کاملا منطقی به نظر می‌رسد.

برتری: پردازش شخصیت‌

بیشتر انیمیشن‌های آمریکایی از یک قالب مشخص در روایت داستانی خود استفاده می‌کنند؛ در پایان یک اپیزود از یک انیمیشن سریالی غربی، پایانی برای داستان آن اپیزود در نظر گرفته می‌شود که وضعیت شخصیت اصلی را تشریح می‌کند. دلیل این اتفاق تا حدودی واضح به نظر می‌رسد. شبکه‌های تولیدکننده این انیمیشن‌های سریالی دوست دارند که مخاطب را برای اپیزود بعدی محصولشان هیجان‌زده کنند. شاید به همین دلیل باشد که بیشتر انیمیشن‌های غربی [مانند بسیاری از سریال‌های تلویزیونی که در غرب ساخته می‌شوند] اگر پس از چند فصل لغو نشوند احتمالا با یک پایان خسته‌کننده به اتمام می‌رسند.

در پویانمایی شرقی اما شرایط بسیار متفاوت است. شخصیت‌ها در انیمه‌ها توسعه پیدا می‌کنند، تغییر می‌کنند و به شخصیت دیگری تبدیل می‌شوند. آن‌ها با یادگرفتن، رشد می‌کنند و داستان‌های بسیار جذاب‌تری در برابر مخاطب قرار می‌دهند. از سوی دیگر، تولیدکنندگان ژاپنی تاکید چندانی روی تعیین‌تکلیف برای شخصیت‌ها ندارند. بنابراین روایت داستان به سادگی پیش می‌رود و به سرانجام خوبی می‌رسد. برای مثال، انیمه fruits Basket در حالی که تنها در فصل دوم قرار دارد به بهترین شکل ممکن پیچیدگی‌های شخصیت‌های اصلی‌اش را به مخاطب ارائه می‌کند.

ضعف: فریم‌ریت

سرعت تولید یک انیمه چندین برابر یک انیمیشن غربی است. اما انیمه‌ها مشکلاتی هم دارند و یکی از آن‌ها فریم‌ریت به نظر می‌رسد. بنابراین در بسیاری از انیمه‌ها، صحنه‌های زیادی وجود دارند که در آن‌ها تصویر پس‌زمینه ثابت است و تنها بخش خاصی از تصویر حرکت می‌کند. برای مثال در صحنه‌ای که یک شخصیت در یک انیمه مشغول صحبت‌کردن است، همه تصویر کاملا ثابت است و تنها دهان آن شخصیت تکان می‌خورد. اگر طراحان انیمه تصمیم بگیرند که تنوع بیشتری در کار خود در آن صحنه داشته باشند، پلک‌زدن را هم به توانایی‌های شخصیتی که در حال طراحی آن هستند، اضافه می‌کنند!

اما تصاویر ثابت تنها مشکل یک انیمه در فریم‌ریت نیست. بیشتر صحنه‌های اکشن در انیمه‌ها کشش و جذابیت لازم را به دلیل پایین‌بودن فریم‌ریت ندارند. به همین دلیل حتی پس‌زمینه‌های زیبا و دوست‌داشتنی انیمه‌ها هم نمی‌توانند مخاطبان انیمیشن‌های غربی را راضی کنند.

ضعف: لب‌زنی ضعیف

یکی دیگر از نقاط ضعف انیمه‌ها که در برابر انیمیشن‌های غربی به شدت به چشم می‌آید، لب‌زنی است. از آن‌جایی که استودیوهای شرقی [و به‌خصوص ژاپنی] عجله بیشتری برای تولید انیمه دارند چندان به بحث هماهنگی لب‌های شخصیت‌ها با دیالوگ‌هایی که به زبان می‌آورند، دقت نمی‌کنند. نتیجه کار برای بسیاری از مخاطبان انیمیشن‌های آمریکایی ناامیدکننده است. چراکه دیالوگ‌هایی که شخصیت‌ به زبان می‌آورد با حرکات دهان او همخوانی ندارد.

اگرچه هواداران انیمه‌ها پذیرفته‌اند که باید این نکته را نادیده بگیرند اما تردیدی وجود ندارد که این نقطه ضعف می‌تواند حواس مخاطب را پرت کند. نکته جالب‌تر آن که نسخه دوبله‌شده [به انگلیسی] یک انیمه می‌تواند هم‌سان‌سازی بیشتری در لب‌زنی شخصیت‌ها داشته باشد!

ضعف: جنسیت‌زدگی

تردیدی وجود ندارد که انیمه‌ها از جنسیت‌زدگی رنج می‌برند. از آن‌جایی که استودیوهای ژاپنی علاقه شدیدی به جلب نظر تماشاگران خود دارند پس تلاش می‌کنند تا کاملا باب میل آن‌ها عمل کنند. به همین دلیل پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای به مخاطبانی می‌ دهند که خواهان جذابیت جنسی در ظاهر شخصیت‌ها هستند. اگرچه این نکته به خودی خود زشت و زننده به نظر می‌رسد اما پایان ماجرا نیست. این توجه بیش از حد بیشتر شامل حال شخصیت‌های زن می‌شود. بنابراین می‌توان مدعی شد که انیمه‌ها از جنسیت‌زدگی رنج می‌برند.

حتی قوی‌ترین، تحسین‌برانگیزترین و دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های زن انیمه‌ها هم در مرداب جنسیت‌زدگی پویانمایی شرقی گرفتار می‌شوند. این نقطه ضعف قابل جبران به نظر می‌رسد اما ظاهرا جدیتی در برطرف‌کردن آن وجود ندارد.

ضعف: فیلم‌نامه

در ادبیات غربی اصطلاحی وجود دارد که از آن به عنوان «تفنگ چخوف» یاد می‌شود. این اصطلاح به صورت توضیح می‌دهد که اگر سلاحی در دست قرار دارد باید با آن شلیک کرد. در غیر این صورت باید این سلاح را کنار گذاشت. بنابراین اگر در یک داستان شخصیت‌ها یا عناصری وجود دارند که حضور آن‌ها ضروری به نظر نمی‌رسد باید داستان را ترک کنند. در جهان انیمه اما شرایط به این شکل مدیریت نمی‌شود.

شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از انیمه‌ها با شخصیت‌ها و عناصر متعدد خسته‌کننده همراه می‌شوند و در نهایت مخاطب را خسته و سردرگم می‌کنند. شخصیت‌ها در انیمه‌ها بیش از حدی که باید صحبت می‌کنند و رفتارشان از آن‌چه یک انسان عادی انجام می‌دهد، عمیق‌تر به نظر می‌رسد. فرصتی که انیمه‌ها به فرعی‌ترین شخصیت‌ها می‌دهند، واقعا زیاد است و به همین دلیل فیلم‌نامه یک انیمه می‌تواند خیلی راحت به نقطه ضعف آن تبدیل شود.

ضعف: سبک تکراری

انیمه‌ها ظاهر متمایزی دارند؛ با یک نگاه می‌توان انیمه‌ها را تشخیص داد و اگرچه که به نظر می‌رسد که تنوع عظیمی در جهان انیمه وجود دارد اما واقعیت آن است که سبک بیشتر آن‌ها تکراری و نزدیک به هم به نظر می‌رسد. بی‌راه نیست اگر گفته شود که سبک طراحی پویانمایی در همه انیمه‌ها شبیه به یکدیگر است. در حالی که انیمیشن‌های غربی هر کدام سبک و سیاق منحصر به فرد خودشان را دارند. به همین دلیل مخاطبان انیمیشن‌های آمریکایی می‌توانند خیلی سریع سبک هر انیمیشن را تفکیک کنند و حتی آثار مشترک یک انیماتور را تشخیص دهند.

بنابراین در شرایطی که انیمیشن‌های آمریکایی حتی در ظاهر هم تفاوت‌های عمده‌ای با یکدیگر دارند، انیمه‌های ژاپنی از یک ریشه مشترک یاری می‌گیرند و ساختار یکسانی دارند. شاید به همین دلیل باشد که صورت‌ها و اندام‌ها در بیشتر انیمه‌ها واقعا شباهت زیادی با یکدیگر دارد.

منبع: CBR

اشتراک‌گذاری

بیا با هم بنویسیم

قوانین ارسال دیدگاه در سایت

  • چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد و متوجه اشخاص مدیر، نویسندگان و سایر کاربران باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

یک نظر

  1. VFA-103 پاسخ

    انیمه هارو از سال ۱۹۷۰ تا انیمه هایی که الان دارن قسمت به قسمت پخش میشن رو دیدم از akira و evangelion و macross تا انیمه های امروزی

    ولی توی همشون جنسیت زدگی وجود داشته گاهی حتی داستان حول محور جنسیت زدگی میچرخیده

    کلا به ترز تهوع آوری مذکر هارو noob و مؤنث هارو pro نشون میدن

  2. Shadi.h پاسخ

    به نظرم یکی از فرق های انیمه و انیمیشن اینه که توی انیمه ها صدای افکار کارکترا پخش میشه، یعنی به غیر از وقتایی که با هم صحبت میکنن هر موقع فکر میکنن هم فکراشون رو میشنویم
    نمیدونم نقطه ضعفه یا یه نکته ی مثبته اما به نظرم باعث میشه بیشتر با کارکترا ارتباط برقرار کنیم و بیشتر درکشون کنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *